١٣٥- این عکس رو از روى صفحه
عکس هاى اینستاگرامم گرفتم. پست هایى که دوستانم منو تگ کردن. لحظاتى بعد از پست کردن
همین عکس که مربوط به مجله استایل بود. اصلاً معلوم نیست که هر کدومشون از کجاى کره
زمین آپ شدن؛ شیراز، اصفهان، تهران، تبریز، کرمانشاه، لس آنجلس، سنندج، بندر عباس،
لندن، کرمان، ارومیه، سن خوزه، زاهدان، دبى، گنبد، دوشنبه، رشت، هامبورگ، کرج، چالوس،
استکهلم، کیش، اهواز، سارى، وین، سرعین، آمستردام، سیدنى، ملبورن، رامسر، تورنتو، ونکوور،
کلن، هیوستن، واشنگتن، نیویورک، ارس، کوالالامپور، گرگان، آتلانتا، اورنج کاونتى، متل
قو، اراک یا هر جاى دیگه. من براى تجدید خاطرات اسم شهرهایى که تا به حال کنسرت برگزار
کردیم رو به عنوان نمونه نوشتم کنار هم که ببینیم دنیا در عین کوچیکى چقدر بزرگه.
١٣٦- از ته قلب از خدا مى خوام که فرصتى باشه و شرایط مهیا که
به همه شهرهایى که این آهنگ ها رو شنیدن سر بزنیم و آهنگامون رو با شما همخوانى کنیم.
یعنى لیست شهرهاى شماره قبل باید دو سه برابر بشه.
بالاخره میایم پیش شما و کنار اسم شهرتون تیک عشق مى زنیم.
١٣٧- شماره صد و بیست و سه هیچ منظور نامردى توش نیست به خدا.
پدرم شمالى و مادرم ترک هستند، و هر دو از کودکى به تهران اومدن و این طورى شد که شهر
ما هم شد اینجا. خب تهران هم یه شهرى مثل همه شهرهاست. اکثر مردمش هم از همه جاى ایران
دور هم جمع شدن (نزدیک به بیست درصد جمعیت کل ایران). همشهرى هاى من در واقع همه هموطنام
مى شن. چون از هر شهر و روستایى نماینده هاى زیادى داریم. شما هم اهل هر جا که باشید
ناخوآگاه اونجا راحت تر هستید و این یعنى اصالت.
١٣٨- اینقدر خودتون رو اذیت نکنید و سخت نگیرید. انتخابات ریاست
جمهورى که نیست مى خوایم یه اسم خوب واسه «ترک چهار آلبوم نود و چهار» انتخاب کنیم.
به غیر از کنسرت تهران یازدهم و دوازدهم خرداد هم که فعلاً جاى دیگه اى قطعى نیست.
حالا اونجا یه نظرسنجى حضورى مى گیریم و با انتخاب دو سه اسم نهایى نظرسنجى اینترنتى
و همگانى رو راه اندازى مى کنیم.
١٣٩- حتماً شما هم روى رفتار و گفتار من تعصب دارید درست مثل
این که من رو رفتاراى تو تعصب دارم این دلیل عشقه دوسِتم خُب دارم
١٢٧- داشتم جریان نام گذارى قطعه چهار آلبوم رو مى گفتم که دوستانم
براى پیش بینى هاى احتمالى گفتن کدوم سانس این کار رو مى کنید گفتم هر چهار سانس! بعد
از خوندن قطعه میکروفن رو مى گیرم مى گم: «اسمشو بگین» .. ١٢٨- اگه از چهار سانس یه
اسم در اومد که تکلیف معلومه اگه دو یا چند اسم دراومد اون وقت اون ها رو میذاریم به
انتخاب اینترنتى که در نهایت اسم قطعه چهارم آلبوم هم مشخص بشه.
١٢٩- خب این بیان و احساسى که تو این قطعه وجود داره خیلى مطابق
با این دوره عشقولانه هاى یکى دو ساعته و یکى دو روزه نیست و شاید بعضى ها دلشون نخواد
بشنون ولى واقعیت اینه که تعریف فرید از یک رابطه عاشقانه در این ترانه دقیقاً همون
چیزیه که انسان هاى این دوره شدیداً دنبالشن. همه دوست دارن یکى جدى جدى و شوخى شوخى
همه وجودشون رو واسه خودش کنه.
١٣٠- حالا بعضى ها هم ممکنه در مورد خود آهنگ یا بخش هاى مختلفش
نظرى داشته باشند که گفتم شنیدن خوب و بدش برام مثل طلا با ارزشه چون حداقل موسیقى
پاپ در همه جاى دنیا مبتنى بر آراء مستقیم مردمه و چه چیزى بهتر از این که آدم از جزئیات
نظر مردمش با خبر باشه. حتى از انتخاب نهایى اسم این ترک هم میشه سلیقه جامعه رو فهمید.
پس با آرامش و ریلکس در مورد این قطعه چهار از آلبوم نود و چهار هر چه مى خواهد دل
تنگت بگو، فقط لطفاً خودتون مراعات همه چى رو بکنید.
١٣١- اینستاگرام -اولین شبکه اجتماعى که من تا به حال تجربه
اش رو داشتم و از این طریق با دوستانم مستقیم در ارتباطیم. اولین پست زندگیم در پایین
همین صفحه بنیامین موزیک اینستاگرام با شماره ١١٩ شروع میشه که خودمو معرفى کردم و
به شما میگم که این خود منم یعنى این شماره ها تا قبل از اینستا مهم ترین راه ارتباطى
من و شما بوده و بعد از این هم دوباره باعث صمیمیت بیشتر ما خواهد بود اگه خدا بخواد.
این شماره ها هم که قبلاً از طریق سایت بنیامین فنز آپ مى شد و بعد از این در همین
صفحه اینستاگرام که فعلاً دوسش دارم، آپ مى کنم.
١٣٢- اهل درد و دل نیستم وگرنه گاهى آتیش درون آدم اطرافش رو
مى سوزونه به خاطر همین فعلاً حرف هاى مهم درونم تو آهنگ ها بهتر جا مى شن.
١٣٣- بُکشن منو هم سلول هام مى گه عشق راه نجاته. حالا هر کى
آزاده این عشق رو واسه خودش تفسیر کنه. تنها نشونى اش که در همه عشق ها مشترکه اینه
که آدم با عشقش حالش خوب مى شه. دورى و نزدیکى و فراق و وصالش هم اصلاً مهم نیست. اون
چه که اهمیت داره جریان عشق در درون خود عاشقه.
١٣٤- من خودم دوست دارم هیجانت باشم
١٢٠- دوباره پس از یه مدت مدیده ها از طریق این شماره هایى که
براى شما دوستانم قبلاً تایپ مى کردم سلام
١٢١- دیشب «ترک چهار از آلبوم نود و چهار» منتشر شد و قرار شد
که اسمش بمونه تا آلبوم که البته همین «بمونه» هم به اشتباه بامزه اى براى چند ساعت
در چند سایت اصلى شد اسم این قطعه!!! که بعد اصلاح شد.
١٢٢- اینکه دلم مى خواد شماها که عدد واقعى تون معلوم نیست چند
نفر براى این قطعه اسم انتخاب کنید چون شاید همین یک بار باشه و دیگه فرصتى به این
شکل دست نده که مخاطب عمومى آهنگى که هنوز رسماً اسم نداره رو صاحب اسم کنه و اول جامعه
باشه که اون آهنگ رو صدا مى زنه.
١٢٣- گفتم خب کجا میشه از یه جمع بزرگ حضوراً پرسید و همهمه
جمعیت کم کم یه اسم رو شکوفا کنه؟ تنها کنسرت در پیش رو کنسرت هاى یازدهم و دوازدهم
خرداد تهران بود، بالاخره یه کارایى رو آدم پیش همشهرى هاى خودش راحت تره دیگه. راستش
ما دیگه داریم با ریسک زندگى مى کنیم، ریسک این مدل ایده ها و پیشنهادها هم تا مرز
یخ شدن خطرناکه. مطمئنم که همشهرى هام منو بیشترتر درک خواهند کرد و احتمالاً حمایت،
مثل همشهرى هاى شما.
١٢٤- به بچه هاى گروه گفتم پیشنهادم رو که کنسرت تهران بهترین
فرصت براى انتخاب اسم این قطعه که در واقع به قول این قدیمى ها پیش قراول آلبوم جدیده
و بحث در موردش چه خوب و چه بد خیلى برامون مهمه، چون هم فرصت کارهاى نهایى هنوز هست
و هم این که ما بیست و چهارساعته شدیم.
١٢٥- جدیداً دوباره بیست و چهارساعته شدم. حتى تو خواب هم فکرها
و طرح ها ادامه پیدا مى کنه. سوالات ذهنم و قلبم رو تا پیدا کردن جواب تنها نمى ذارم.
اتفاقاً بعد از یه دوره پراکندگى این دوره فشرده و پیوسته لازم بود. چند بار تو زندگیم
این دوره شکوفایى درونى رو داشتم، بهت فرصت انزوا و افسردگى نمى ده. همش حالت خوبه
حتى اگه هر اتفاقى بیفته. همه چى رو در عین جدّیت شوخى فرض مى کنى و همش میگى درست
میشه و مى بینى شوخى شوخى همه چى دُرست مى شه.
١٢٦- درست میشه مسایل شما هم خدا بخواد خود به خود حل مى شه
و چقدر اتفاقات خوب خود به خودى و بى سمت و جهت حال آدم و خوب مى کنه، که خدا نصیب
کنه.
بقیه ی شماره ها در ادامه ی مطلب