بنیامین بهادری در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم (بخش اول و دوم)
بنیامین بهادری در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم:
ممیزی من خانوادهام هستند
خبرگزاری تسنیم: بنیامین بهادری خواننده صاحب سبک موسیقی پاپِ ایران پیش از سفر خود به آمریکا برای آغاز تورِ کنسرتهایش در گفتوگویی تفصیلی به پرسشهای خبرنگار تسنیم پاسخ داد.
خبرگزاری تسنیم - چند ساعت مانده به پروازِ امریکا. دیدار در استودیو. شنیدنِ آلبومِ 94 که هنوز منتشر نشده است. راحت حرف میزند و البته صریح. ساده است، درست نقطهی مقابل برخیها که هنوز در توهماتِ از دماغ فیل افتادن، ماندهاند. خودش تنها میآید و خبری از بادیگارد و راهبازکنها نیست. کتوشلوار و پاپیون هم نبسته است. خیلی زود میشود با او صمیمی شد. سعی میکند که هیچ پرسشی را بیپاسخ نگذارد. خودش را از خانوادهای مذهبی میداند. همین خانواده را بهترین معیار برای کارهایش میداند؛ حتی بسیار فراتر از ممیزیهای ارشاد. بر روی دو کاناپه در کنار هم مینشینیم. آیینهای بزرگ در مقابلمان هست. دستگاه ضبط صوت را روشن میکنم و گفتوگو آغاز میشود. بنیامین بهادری آرام و البته گاهی با هیجان به پرسشها پاسخ میدهد.
تسنیم: آلبوم «94» با صدای شما در روزهای آینده روانه بازار موسیقی میشود. به طور حتم این روزها بیش از هر موقع دیگری درگیر و نگران بحث کپیرایت در موسیقی هستید. مسبب اصلی کپی رایت در ایران را چه ارگانی میدانید و چقدر در انتشار آلبومهایتان شما را آزار میدهد؟
خیلی ما را آزار میدهد. سیستمهای زیادی نقص دارند که این اتفاق میافتد و نمیتوان به جای خاصی آن را ربط داد و به آن پیله کرد. در ایران اگر موضوع کپی رایت درست شود دیگر نیازی نیست که برای هنرمندان در سنهای بالا کمکهای خیریه جمع کنیم. خیرخواهانهترین کار این است که حق هر کسی را به او بدهیم. هر هنرمندی در دورهای از زندگیش کارهای بزرگی کرده و به اصطلاح «ترکونده». اگر هنرمند حقوق کامل خودش را در زمانِ شکوفاییش دریافت میکرد، هر اتفاقی هم در زندگیاش میافتاد دیگر نیازی به کمک مالی نداشت.
تسنیم: مخاطبان در مبحث کپیرایت چه نقشی دارند؟
درصد زیادی از موضوع به مخاطب مربوط است. مثالی میزنم؛ مواد مخدر در دسترس نیست و هر کسی از داشتن این مواد احساس خطر میکند؛ به همان اندازه هم باید مخاطب از کپی رایت استرس داشته باشد. متاسفانه در ایران این استرس وجود ندارد و کسی دسترسی به اثر کپی را جرم نمیداند. بحثِ دسترسی بسیار مهم است. وقتی جنس تقلبی در بازار به وفور یافت میشود دیگر کسی از داشتنش استرس یا احساس گناه نمیکند. خیلی هم نمیتوان به مخاطب خُرده گرفت. اما اگر مخاطب چند مغازه را به دنبال یک اثر کپی از یک آلبوم موسیقی بگردد و پیدا نکند، به این نتیجه میرسد که باید اصل اثر را خریداری کند. برای هر چیزی در مملکت ما قانون هست. اگر شما با شلوارک به خیابان بروید، پلیس میتواند شما را دستگری کند. اگر فردا کسی شیرِ تقلبی در سطح تهران پخش کند در کمتر از یک روز خاطی دستگیر میشود و به سزای اعمالش میرسد. اما کسی که حقوق ما را زیر پا میگذارد و آثار ما را کپی میکند از نظر قانون تحت تعقیب نیست.
تسنیم: هنرهای دیگر مانند سینما هم با همین مشکلِ کپیرایت دستبه گریبانند.
در سینما شاید این مشکل کمتر است. وقتی کسی میخواهد فیلمی را از فضای مجازی دانلود کند، باید حجم اینترنت زیادی را مصرف کند. همین خرجِ بالای اینترنت میتواند مخاطب را به سمتِ خرید اصل اثر ترغیب کند. اما در موسیقی این گونه نیست و دانلود قطعههای موسیقی حجم زیادی ندارد.
تسنیم: به طور متوسط برای هر اثر موسیقی چه تعداد دانلودِ غیر مجاز انجام میشود. آخرین آلبوم شما چند بار در فضای مجازی دانلود شد؟
10 برابر آنچه در بازار به فروش میرود در فضای مجازی دانلود میشود. آمار نشان میدهد که آلبوم 85 با یک میلیون نسخه فروشِ قانونی، 11 میلیون بار دانلودِ غیرمجاز شده است.
تسنیم: چنین حجم زیادی از دانلود حتی به صورت غیرمجاز هزینههایی برای دانلودکنندگان دارد. این پولها به جیب چه کسانی میرود؟
پولش به هر جایی غیر از گروه تولید کننده اثر. 10 برابر درآمدی که تهیه کننده و خواننده و گروه داشتهاند به جیب واسطهها رفته است.
تسنیم: آلبوم «94» را در چه تیراژی منتشر میکنید؟
نمیتوانم آمار دقیقی بدهم اما آلبوم امسالم بیشترین تیراژ سال 94 را دارد.
تسنیم: شما امشب عازمِ امریکا هستید تا تور کنسرتهای خود را در امریکا و کانادا برگزار کنید. درواقع شما و گروهتان موسیقی پاپِ جمهوری اسلامی را به امریکا میبرید. نسل شما در موسیقی پاپ خوانندگان لسآنجلسی را از میدان به در و آنان را کمرنگ کرد. اکنون پا را فراتر گذشتهاید و کنسرتهایتان را به امریکا هم میبرید و مخاطبان از حضور شما در سالنهای امریکا هم استقبال میکنند. در اینباره برایمان بگویید.
آلبومی که در جنوب تهران تهیه شده و مجوز داخل ایران را دارد و در گوشهاش شماره ثبت کتابخانه ملی هست را به امریکا میبریم. این بسیار جالب است. ما این همه فیلمهای هالیوودی نگاه میکنیم و تمام خوانندگان امریکایی را میشناسیم. چه اشکالی دارد که آنان هم آهنگهایی از فضای موسیقی ما بشنوند.
آرامشی که در مملکت ما هست همیشه با تبلیغات منفی رسانههای غرب مواجه شده است و این امر به بازه زمانی خاصی هم محدود نمیشود. الان آب دارد سربالا میرود. کسی فکرش را نمیکرد که روزی موسیقی پاپ ایران به امریکا بیاید و سالنهای آنجا را پُر کند. آنان باید تابش را داشته باشند و ما را بشنوند.
تسنیم: رفتن شما به امریکا و اجرا در بهترین سالنهای آنجا این پیام را به مخاطبان میدهد که در ایران هم موسیقی و به خصوص موسیقی پاپ جریان دارد. همین پیام میتواند بخشی از هجمه رسانههای خارجی برعلیه فضای داخلی ایران را خنثی کند. آیا در این راه کسی از مسئولان شما را یاری داد؟
همه کسانی که صاحب امضا بودند و میتوانستند به ما کمک کنند، دریغ نکردند. برگزاری کنسرت در خارج از ایران هنوز ساز و کار و آییننامه مشخصی ندارد که مانند اخذ مجوز برای کنسرت در ایران، مراحل خاصی داشته باشد. اما در کل تمام کسانی که در این زمینه تاثیرگذار بودند با ما همکاری لازم را داشتند. ولی این که ما در آنجا چه پیامی داریم را کسی نمیداند. من از شما میپرسم که ما چه پیامی با خودمان به امریکا ببریم که بهترین پیام باشد؟
همان طور که خودتان گفتید بزرگترین پیام ما این است که ما در ایران موسیقی پاپ داریم. همین که ما به امریکا میرویم و در آنجا کنسرتی سرزنده و پر انرژی برگزار میکنیم؛ خودش مهمترین پیام است. این همان چیزی است که آنها تصور درستی از بودنش در ایران ندارند. آنجا کسانی که به سالن میآیند دعوتی نیستند. تک تک آدمهایی که به کنسرت ما میآیند خودشان تصمیم میگیرند و با علاقه به سالن میآیند. براساس هزینه آنجا هم پول دو یا سه روز کارشان را صرف خریدِ بلیت میکند.
تسنیم: اجرای موسیقی پاپِ ایرانی در کشورهای دیگر چه بازتابی از فرهنگ ایران را در پی دارد؟ برای ارائه موسیقی پاپ ایرانی به دیگر کشورها و به خصوص ایرانیهای مهاجر که از ایران رفتهاند، چه رقیبانی دارید؟ میتوان پیروزی تیمهای ورزشی در مسابقات جهانی را با حضورِ گروههای هنری ایران در کشورهای دیگر مقایسه کرد؟
والیبالیستی که در مسابقات جهانی برنده میشود، بازتابش این است که فقط والیبال ما برنده شده است. درست مانند این که بوکس ما یا هر رشته ورزشی دیگری از ما برنده شده است. نهایتش این است که از والیبالیست و ورزشکار ما یک اخلاق ایرانی اسلامی به جهان معرفی میشود. ما که در کنسرتهایمان داریم فارسی میخوانیم و همین فارسی خواندن خودش موضوعیت دارد. بعد داریم کار فرهنگی میکنیم.
ما برجساز فراری نداریم. ما فقط خواننده فراری داریم. حتی بازیگر فراریِ زیادی هم نداریم. اما با وجود این جمعیت زیادِ خوانندگان فراری، کار ما در خارج از ایران با استقبال مواجه میشود. تا جایی که میشود باید در این بده بستان حضور داشت. باید به حکومت مرکزی خودمان احترام بگذاریم و به همه قوانینش.
تسنیم: چرا حضور شما در کشورهای دیگر و کنسرتهایتان در خارج، بازتاب چندانی در ایران ندارد، در حالی که حضور شما و کنسرتهای پررونقتان نوعی پیروزی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود.
در سالهای گذشته ما جایزههای زیادی گرفتهایم که کسی خبر ندارد. جایی بودهایم که هندی، عرب، لبنانی، روسها، آذربایجانیها و ... بودهاند که ما جایزه بهترین اجرا را گرفتهایم. از ترس این که در ایران به ما هجمه نشود جایی نگفتیم که جایزه گرفتهایم.
تسنیم: معمولا کنسرتهای موسیقی پاپ در هر کجای دنیا و به خصوص در امریکا، همیشه از ظرفیتهای بسیاری برای جذب مخاطب استفاده میکنند؛ از رقص و انواعِ پایکوبیها تا برهنگیِ زنان بر روی صحنه. شما بر روی صحنه از جذابیتهای جنسی استفاده نمیکنید. با این حال قاپ مخاطبان شهرهای امریکا را زدهاید و کنسرتهای شما در امریکا با استقبال بسیاری همراه شده و میشود. راه این قاپیدنِ مخاطبانِ حاضر در امریکا چیست؟
جملهای هست که زیاد شنیدهایم و شاید کمی نخنما شده باشد اما واقعیت دارد؛ «محدودیت خلاقیت میآورد». همین مسائلی که ما نمیتوانیم به روی صحنه ببریم روزی برای ما محدودیت بود. برای مثال ما دختر به روی صحنه نمیبریم که برقصد. روزی در تاجیکستان کنسرتی داشتیم. اجرای ما در قالب جشنوارهای برای موسیقی فارسی بود که خوانندگانی از افغانستان و تاجیکستان هم حضور داشتند. من نماینده ایران بودم. کنفرانس خبری آن جشنواره با حضور همه خوانندگان برگزار شد. وقتی به کنفرانس رفتیم من نمیدانستم که صبح همان روز خواننده مشهور یکی از کشورهای همسایه با تعدادی از خانمهای رقصنده مشغول تمرین بوده است. یکی از خبرنگاران از من پرسید که شما منعی برای حضور رقصندگانِ خانم بر روی صحنه دارید؟ من در پاسخ گفتم: «به دلیل نداشتن اجازه دولت نیست که ما از رقصندگان زن استفاده نمیکنیم. کاریزمای اجرای ما متفاوت است. دیگر گروهها معمولا وقتی به رنگ درست و جذابی در اجرا نمیرسند از رقصندگان استفاده میکنند تا جذابیتهای برنامه را بالا ببرند. در حالی که برنامه ما جذابیتهای لازم را دارد و میتواند مخاطب را جذب کند و نیازی به حضور رقصندگان زن بر روی صحنه نداریم». جالب این که این خواننده که اجرایش به همراه گروهی از رقصندگان زن بود، آرام آرام خودش را از میز کنفرانس دور کرد و به دیوار پشتِ سر چسبید. من اینها را محدودیت نمیدانم؛ اینها برای من اضافه کاری است. لختی که هزینه ندارد. همهی دنیا فهمیدهاند که استفاده از این برهنگیها پوچ است و چرک ماجرا درآمده است.
تسنیم: معیار شما برای رعایت حریمها در کارتان چیست؟
معیارم پدر، مادر، برادر و خواهرم هستند. اینها بهترین معیار برای کارهایی است که باید انجام دهم و کارهایی که انجام ندهم. به دولتم کاری ندارم که به من اجازه انجام چه کاری را میدهد یا نمیدهد. خانواده از نظر من بهترین معیار است. اگر در امریکا هم بخواهم کاری بسازم و دستم برای استفاده از هر ابزاری باز باشد، هرگز از چنین چیزهایی استفاده نمیکنم.
ادامه ی مصاحبه
بنیامین بهادری در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم ــ بخش دوم
«میعشقمو» با همان مکانیزمِ «میمیرمت» مولانا ساخته شد
خبرگزاری تسنیم: بهادری می گوید: گاهی میگویند از کلمهای مانند «میعشقمو» چرا استفاده کردید؟ این نوآوری و خلاقیت است، با همان مکانیزمی که مولانا «میمیرمت» را ساخته است؛ «میعشقمو» هم ساخته میشود.
خبرگزاری تسنیم، چند ساعت مانده به پروازِ امریکا. دیدار در استودیو. شنیدنِ آلبومِ 94 که هنوز منتشر نشده است. راحت حرف میزند و البته صریح. ساده است، درست نقطهی مقابل برخیها که هنوز در توهماتِ از دماغ فیل افتادن، ماندهاند. خودش تنها میآید و خبری از بادیگارد و راهبازکنها نیست. کتوشلوار و پاپیون هم نبسته است. خیلی زود میشود با او صمیمی شد. سعی میکند که هیچ پرسشی را بیپاسخ نگذارد. خودش را از خانوادهای مذهبی میداند. همین خانواده را بهترین معیار برای کارهایش میداند؛ حتی بسیار فراتر از ممیزیهای ارشاد. بر روی دو کاناپه در کنار هم مینشینیم. آیینهای بزرگ در مقابلمان هست. دستگاه ضبط صوت را روشن میکنم و گفتوگو آغاز میشود. بنیامین بهادری آرام و البته گاهی با هیجان به پرسشها پاسخ میدهد. بخش نخست این گفتوگو را در روزهای گذشته منتشر کردیم. ادامه این گفتوگو در ادامه میآید.
تسنیم: در صحبتهایتان از جذب مخاطب گفتید و این که شما بدون همین استفاده از ابزارهای جنسی و با تکیه بر داشتههایتان مخاطبان را به سوی خود میکشید. حال پرسش اینجاست که برای مخاطب امروز چه چیزی اهمیت ویژهای دارد؟
مسئله مخاطب امروز این برهنگیها نیست. دنیا عوض شده است. چیزهایی که قبلا برای مردم مهم بود امروز بسیار پیشپا افتادهای است. روزی سادگی برای مردم خیلی مهم نبود اما امروز هر چهرهای که سادهتر باشد برای مردم جذابتر است. روزی مردم خوششان میآمد که سوپراستارها از داخل «لیموزینگ» بیرون بیایند و همه دورشان را بگیرند و بادیگاردها راه را برای آنان باز کنند. من هم همین فضاها را داشتهام. اما الان مردم خاکیتر بودن را میپسندند.
دفعه پیش که به امریکا رفتیم در سالن گیپسون اجرایی داشتیم که 7 هزار تماشاگر برای کنسرت ما به این سالن آمده بودند. مدیر این سالن بعد از اجرا پیش ما آمد و خطاب به من گفت: من 5 سال است مدیر این سالن هستم اما تا کنون چنین اجرایی ندیده و مردم را اینچنین خوشحال ندیده بودم. در حالی که تو روی صحنه کار خاصی نمیکردی و فقط میخواندی و گروهت هم مینواختند». منظورش این بود که کسی هم در کنارت نبود که بیاید و برقصد و صحنه را جذاب کند. واقعیت این بود که ما از عشق میگفتیم و با تمام وجود اجرا میکردیم. در نهایت باید بگویم که عناصر غیرمجاز برای ما، اگر حتی مجاز هم باشند؛ ما نمیخواهیمشان.
تسنیم: چندی پیش و در سالگرد درگذشت مایکل جکسون، کلیپی دیدم که در آن قرار بود در مراسمی ویژه از این خواننده تقدیر کنند و به او جایزهای بدهند. وقتی جکسون را به روی صحنه فراخواندند تا جایزهاش را بگیرد، تنها چند جمله و آن هم به آرامی با مردم سخن گفت. شاید محبوبیت جکسون تا حدود زیادی به همین سادگیاش برمیگشت.
تصور میکنم الان اگر مایکل جکسون زنده بود، یک شلوار راحت میپوشید، کتونی میپوشید و موهایش را هم از ته میزد و راحت راحت بود. شبکههای اجتماعی و در صدر همه آنها «اینستاگرام»، به همه ما میگویند که خودت چند؟ این که من کی هستم و بابام که بوده و از ماشین و لباس و چه و چه، چهها دارم، خیلی مهم نیست. رئیس جمهور قبلی کشورمان خیلی مورد انتقاد است. من با این انتقادها کاری ندارم، اما سادگیاش همه را تحت تاثیر قرار داد و همه چیز را شکست.
تسنیم: آنچه شما با آن اشاره کردید، سادگی از نظر ظاهری است که مورد توجه و خواستهی مخاطبان است. از نظر موسیقی و مفهوم و البته شعر خواستهی مخاطبان امروز چیست؟
ما همین چند دقیقه پیش با هم آلبوم جدید من(آلبوم 94) را شنیدیم و 9 قطعه را به طور اجمالی گوش دادیم. در این 9 قطعه هیچ حرف بدی نمیزنیم و حس بدی به کسی منتقل نمیکنیم. غم هست؛ البته غم چیز بدی نیست و گاهی ریختنِ دو قطره اشک روح آدمی را آرام میکند. اما چیزی که خشن باشد و چندش باشد و توهین داشته باشد را در این قطعهها نمیشنوید. دنیای ما خاطرات خوب و خاطرات بد دارد. ما به دنبال خاطرات خوب هستیم. همین! سادگی و روشنی در شعر و آثاری که اجرا میکنیم هست و اگر کنکاش کنید به آن میرسید.
تسنیم: بنیامین بهادری در طول دوران فعالیت حرفهایاش تمام شعرهایی که خوانده را از میان آثار فرید احمدی انتخاب کرده است. برخیها انتقادهایی به اشعاری که شما میخوانید وارد میکنند. کمی درباره همکاری با فرید احمدی برایمان بگویید.
فرید احمدی شاعری است که شعر کودک گفته، شعر مرثیه گفته، شعر عاشقانه گفته و در همه آنها بهترین بوده است. فرید احمدی به ادبیات مسلط است. من خودم شاعرم و تا کنون یک خط از شعرهای خودم را نخواندهام. شاید وصوصه کننده باشد که خواننده از شعرهای خودش بخواند. اما احمدی آنقدر سطح کارش بالاست که من هرگز به سراغ شعرهای خودم نرفتم. گاهی میگویند از کلمهای مانند «میعشقمو» چرا استفاده کردید؟ این نوآوری و خلاقیت است. برای مثال مولانا کلمهای مانند «میمیرمت» را ساخته است. با همان مکانیزمی که مولانا «میمیرمت» را ساخته است؛ «میعشقمو» هم ساخته میشود. وجود کلمههایی مانند «گاها»و «اشتباها» در شعرهایی که من میخوانم را ضعف میدانند و علت این امر را استفاده از تنوینِ عربی میدانند. با این حال من معتقدم که این کلمات در میان جامعه جا افتاده است و استفاده از این کلمات چندان ایرادی ندارد. هیچ کدام از این کلمات سخیف نیست. مهم این است که در اجراهایمان کلمات سخیف و زشت و توهینآمیز نداریم. همین نکته نخستین پیام ماست. عشق تحکیمبند خانواده است. هرچقدر بر روی این موارد کار کنیم باز هم جا برای رشد دارد.
تسنیم: فرید احمدی به ادبیات کهن تسلط دارد و در این نکته شکی نیست. بسیاری او را از تاثیرگذارترین ترانهسرایان معاصر میدانند. من چند واحدی در دانشکده خبر با آقای احمدی پاس کردهام و از او بسیار یاد گرفتهام. با این حال هر شاعر بزرگی هم ممکن است به تکرار برسد. شما آلبوم 94 را هم با اشعار احمدی کار کردید. در ادامه راه هنریتان باز هم با احمدی میمانید؟ قصد دارید از شعر شاعران دیگر هم استفاده کنید؟
همین امروز مجید رئوفی پیشنهاد داد که شعری به من معرفی کند. من هم استقبال کردم و گفتم بیار تا بشنوم. هیچ وقت خودم را محدود نمیکنم. اگر شعری به دستم برسد که قشنگتر از کار فرید باشد و در ذهن فرید نتواند به دست بیاید من آن شعر را میخوانم.
تسنیم: قیمت بلیت کنسرتهایتان در امریکا چقدر است؟
آنجا سبک زندگی و درآمدها متفاوت است. داداشِ من در بازار کار میکند. او درآمد من را برای هر کنسرتی که در تهران برگزار میکنم، اینگونه حساب میکند: «2 هزار نفر میان در هر اجرا، البته بیشتره، اما بقیش مال خودت،میانگین قیمت بلیت میشه 100 هزار تومن. 2 هزار تا 100 هزار تومن میشه 200 میلیون تومن، 4 سانس داری، میشه 800 میلیون تومن». جالب این که ما در هر اجرا حدود 200 تا 300 نفر مهمان داریم. جالبتر این که میانگین قیمت بلیتها میشه 60 هزار تومان. هزینه پشت صحنه، اجاره سالن، هزینه گروه و بسیاری موارد دیگر را هم در نظر نمیگیرند. معمولا درآمد ما در هر کنسرت را به همین شیوه حساب میکنند و میگویند که شما درآمد بالایی دارید در حالی که درآمد ما در ایران درست مانند این است که به ما حقوق میدهند. ما برای کنسرتهای امریکا وقتی وارد مذاکره با برگزار کننده شدیم، آنها از دیدگاه بالا به ما نگاه میکردند. گمانشان این بود که ما به هر قیمتی حاضریم به امریکا برویم و اجرا در آنجا برایمان بسیار مهم است. وقتی سلیم احمدی با برگزار کنندگانِ کنسرتها در امریکا وارد مذاکره شد به آنان گفت که ما 3 ماه در ایران نیستیم و این 3 ماه درست همان فصل کنسرتهای موسیقی در ایران است. سلیم اثبات کرد که درآمد ما در این 3 ماه اگر در ایران بمانیم شاید حتی بیشتر از برگزاری کنسرت در امریکا باشد. به طور حتم قیمت بلیتها در امریکا بیشتر است و درآمد کنسرت هم بیشتر است اما هزینههای سرسامآوری هم وجود دارد.
تسنیم: قبول دارید که قیمت بلیت کنسرتها در ایران نسبت به درآمد مردم خیلی گران است و بسیاری از علاقهمندان به موسیقی نمیتوانند در کنسرتهای مورد نظرشان حاضر شوند؟
بله. در ایران تصمیم گرفته شده که موسیقی به گونهای تشریفاتی برگزار شود تا همه جامعه دسترسی آسان به موسیقی مطلوب نداشته باشند. در برنامههای عمومی هم خوانندگانی حاضر میشوند که درجه 2 و 3 هستند. خوانندگان درجه یک هزینههای بسیاری دارند و باید این هزینهها را تامین کرد. سالنهای کوچک در اختیارشان میگذارند و همین امر موجب بالا رفتن هزینه بلیتها میشود. انگار به ما حقوق میدهند. همه چیز براساس یک دپارتمان اشتباه و سختگیرانه پیش میرود. قبلا میگفتند مجوز نمیدهیم تا موسیقی را کنترل کنند. کنترل بر روی موسیقی شدید است. در عین حال محدودیتی در کار نیست. من برنامهای برای محدودیت نمیبینم. کسی حوصله محدود کردن ندارد. محدود کردن انرژی و برنامه میخواهد. موسیقی ما هنوز صنعت نشده و به شکلی کاملا اداری و دپارتمانی کنترل میشود. سالن 5 هزار نفره اگر باشد ما میتونیم بلیت کنسرت را 50 هزار تومان کنیم به جای 100 هزار تومان. انرژی هستهای در مملکت ما به پیشرفتهای چشمگیری رسید اما ما هنوز یک سالن 5 هزار نفره نداریم.
تسنیم: این روزها بحث درباره موسیقی بسیار است. این هنر حاشیههای زیادی داشته و دارد. بنیامین بهادری در خانوادهایش ریشههای مذهبی دارد. نگرشِ مذهبی شما به موسیقی چگونه است؟
موسیقی حرام از نظر من چیزی است که نتوان در جمع خانواده آن را پخش کرد. پدرم، مادرم، برادم و خواهرم جمع میشوند و آلبومی که هفته آینده میخواهم منتشر کنم را برایشان پخش میکنم، اگر به جایی رسید که خودم از موسیقی خجالت کشیدم یا آنان از من ایراد گرفتند، این مردود است. این نگاه انسانی به ماجراست. وقتی برجی میسازی، اگر خانوادهات را بردی پای برج و کسی نیامد طلبکارت باشد، کارت درست است. به همین فرمولهای ساده میتوان تکیه کرد. اگر بابام نگفت این چه چیزیه که خوندی؟ و اگر مادرم نگفت که خاک برسرم ببین بچم چی خونده؟ این برای من حکم حلال بودن موسیقی است. چرا که پدر و مادرم نمازخوان هستند.
تسنیم: سال گذشته به همراه گروهتان کنسرتی در وین برگزار کردید که با حاشیههایی مبنی بر بمبگذاری همراه شد. ماجرای آن شب چه بود؟
ما یک ساعت اجرا داشتیم و قطعههای زیادی برای حاضران در سالن خواندیم. نیم ساعت آنتراکت دادند. بعد اعلام کردند که در سالن بمبگذاری شده است. مردم را بیرون کردند. ما را از پشت صحنه بیرون آورند. همه جا را گشته بودند و در نهایت به یک ماشین پلاک ایتالیا رسیدند که صاحبش هم در دسترس نبود. به هر حال پلاک ایتالیا به گنگسترها برمیگردد و به همین دلیل بیشتر مشکوک شده بودند. زمان گذشته بود و مردم هم علاف شده بودند. ما هم که دیگر بازگشت به سالن و ادامه کنسرت را امکانپذیر نمیدانستیم، از سالن بیرون آمدیم و در خیابان چند قطعه برای مردم خواندیم.
تسنیم: انتخابتان برای شنیدن موسیقی کدام ژانر و کدام خواننده است؟
خیلی موسیقی گوش نمیکنم. موسیقی پاپ هم گوش نمیدهم. درست مثل آدمهای عادی جامعه، هر کجا باشم، هر چیزی که پخش شود میشنوم. در موسیقی ایرانی همایون شجریان را تاپ میبینم. کارهایش کلاس خاصی دارد و صدایش بسیار ناز است.
منبع: تنسیم